آیا می دانستید زمانی که اولین چاه نفت در ایران در بیش از 100 سال قبل در منطقه مسجد سلیمان در استان خوزستان توسط یک شرکت انگلیسی کشف شد ، دولت وقت ایران هیچ آگاهی و درکی از این اتفاق مهم نداشت؟.نمی دانست آقای نفت طلای سیاه 18 عیار است حتی نمی دانست واژه نفت چند بخش و چند صدا دارد اما کاشفان انگلیسی به خوبی میدانستند به چه ثروتی در ایران دست یافتهاند و پایههای استعمار خود در ایران را با قراردادهای استثماری استخراج، تولید و فروش نفت خام ایران بنا نهادند.دکتر محمد مصدق را به درستی می توان پدر نفت ایران نامید زیرا او در دوارن مبارزات خود برای ملی کردن صنعت نفت، بارها بر این نکته تاکید داشت که ایرانیان باید خود منابع نفتی کشورشان را اداره و بهره برداری کنند. مصدق کسی بود که براستی و بدون وعده های پوشالی نفت را در سال 1329 بر سر سفره های هفت سین پدربزرگها و مادربزرگهایمان آورد.اما امان از این پیر استعمار (بریتانیای کبیر)
آیا می دانستید اولین تحریم اقتصادی و نفتی علیه ایراندر دوران معاصر، تحریم بریتانیا علیه ایران بمنظور واکنش در برابر انتخاب دکتر محمد مصدق به وزارت بود که هدف ملی سازی صنعت نفت را دنبال میکرد.اولین قطعنامه شورای امنیت علیه ایران در زمان نخست وزیری دکتر محمد مصدق و بمنزله واکنش علیه ملی شدن صنعت نفت ایرانصادر شد؟ گویا انگلیسی ها ارث پدرشان را از پالایشگاههای نفت ایران می خواستند.
انگلیس که با تصویب این قانون منافع خود را در خطر می دیدید، براای جلوگیری از به ثمر نشستن حرکت ملی شدن صنعت نفت، از تمامی شگردهای ممکن استفاده کرد و یکی از این شگردها، تحریم نفت ایران درنیمه اول سال 1330 با هدف به خطر انداختن ثبات سیاسی و اقتصادی کشور بود.انگلیس به تمام خریداران نفت خام ایران اخطار داده بود که نفت ایران را خریداری نکنند.
اما دولتمردان وقت ایران در ادامه مبارزات خود با تلاش بسیار توانستند بر این حرکت استعمارگر پیر فائق آیند. دکتر مصدق که در آن زمان وزیر بود، برای خنثی کردن توطئه انگلیس و کسب درآمد برای کشور، ترجیح داد نفت خام را با تخفیف به مشتریان بفروشد. اجرای برنامه ریاضت اقتصادی با محوریت عدم اتکا به درآمدهای نفتی و تلاش برای مصرف نفت خام در داخل کشور، اقدام دیگری بود که دکتر مصدق برای خنثی کردن تحریم نفت از سوی انگلیس انجام داد و موفق شد اقتصاد کشور را در آن دوره، سرپا نگاه دارد.
اما دولت انگلیس خیلی حریص بود بقول سعدی(چشم تنگ دنیا دوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور) بنابراین برای بدست آوردن منافع نفت ایران و امتیازهایش از دولت ایران به دادگاه لاهه شکایت کرد. کشور ایران با آن تمدن کهن به چه روزی افتاده بود که اختیار نفت خودمان را نداشتیم درست مانند اینکه من در خانه خود حق استفاده از تلویزیون خود را نداشته باشم و اگر تلویزیون نگاه کنم همسایه ام شکایت کند.
داستان ترفند دکتر مصدق برای پیروزی در دادگاه لاهه چه بود؟
هنگامی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به شکایت انگلیس در ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موعد مقرر به محل دادگاه رفت. در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه شرکت کنندگان تعیین شده بود، دکتر مصدق رفت و به نمایندگی هیات ایران روی صندلی نماینده انگلستان نشست.
قبل از شروع جلسه، یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای نماینده هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جاست، اما پیرمرد توجهی نکرد و روی همان صندلی نشست. جلسه در حال آغاز بود و نماینده هیات انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر ایستاده بود تا بلکه بلند شود و روی صندلی خویش بنشیند،اما پیرمرد اصلاً نگاهش هم نمی کرد.
جلسه شروع شد و قاضی رسیدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جای نماینده انگلستان نشسته اید، جای شما آن جاست. کم کم ماجرا داشت پیچیده می شد که دکتر مصدق بالاخره به صدا
در آمد و گفت:
«شما فکر می کنید نمی دانیم صندلی ما کجاست ؟و صندلی نماینده هیات انگلیس کدام است؟ نه جناب رییس، خوب می دانیم جایمان کدام است. اما علت اینکه چند دقیقه ای روی صندلی دوستان نشستم به خاطر این بود که دوستان بدانند بر جای دیگران نشستن یعنی چه؟ سال های سال است دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست و ایران سرزمین آبا و اجدادی ماست نه سرزمین آنان ... »
سکوتی عمیق فضای دادگاه را احاطه کرده بود و دکتر مصدق بعد از پایان سخنانش کمی سکوت کرد و آرام بلند شد و به روی صندلی خویش قرار گرفت. با همین ابتکار و حرکت عجیب بود که تا انتهای نشست، فضای جلسه تحت تاثیر مستقیم این رفتار پیرمرد قرار گرفته بود و در نهایت نیز انگلستان محکوم شد.
ماجرای جالبی بود اما سوالی که به ذهن آدمی میرسد این است که چه بر سر ایران و ایرانی آمده که نماینده کشورمان باید هنگام سخنرانی درمجامع بین المللی به طرفش گوجه فرنگی پرتاب شود یا وسط سخنرانی اش همه جلسه را ترک کنند، بدون اینکه در نهایت برای مملکت منافعی داشته باشد. اگه بهانه بیاوریم که نماینده ما علیه قدرتهای بزرگ دارد اقدام می کند وتوسط آنها این بی احترامی ها انجام میشود بر فرض درستی این ادعا مگرنه اینکه مصدق هم علیه ابرقدرت آن دوران انگلیس که آفتاب در مستعمرات آن غروب نمی کرد فعالیت می کرد. چرا ؟؟؟
باید طوری عمل کنیم که جوامع بین المللی مجبور شوند به ما ایرانیان احترام بگذارند و سخنانمان را گوش بدهند.ما ملت ایران شایسته بهترینها هستیم .
آقای مصدق- ملت ایران قدرشناس است هرگز خدمات و زحمات شما را فراموش نخواهد کرد ملت ایران آلزایمر ندارد روحتان همواره شاد و یادتان گرامی باد.
پی نوشت طنز:
غضنفر به تیمارستان زنگ زد و گفت:آقای دکتر به دادم برس 8 ساله می گویند نفت سر سفره مان آمده ولی من نفت را نمی بینم عینک ته استکانی هم زدم ولی نفتی سرسفره ندیدممشکلم چیه؟
دکتر گفت: عزیزم اینجا مخابرات است صدای منشی تلفنی مخابرات را درآورد و گفت:در حال حاضر مشترک موردنظر در دسترس نمی باشد لطفا بعدا شماره گیری فرمائید.