چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی ست آن بینی
داستان پیرمرد نابینا و دختر زشت
پیرمردی روی نیمکت پارکی نشسته بود دختری گریه کنان و با ناراحتی بسیار آمد و روی همان نیمکت نشست.
پیرمرد از دختر پرسید : چرا گریه می کنی ؟
-دختر گفت: دوستانم مرا دوست ندارند . همه می گویند من زشت هستم.
پیرمرد گفت: ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم .
-دخترک با شادمانی گفت: راست می گوئی ؟
پیرمرد با لبخند پاسخ داد:آری
دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید ؛ شاد شاد.
چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کیفش را باز کرد ؛ عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت !!!
نتیجه:خداوند مهربان -چشم را برای دیدن زشتی ها و مسخره کردن انسانها نیافریده است.چه خوب است همه زیبائی های یک انسان را با چشم دل ببینیم.
روز 23 مهرماه برابر با 15 اکتبر به عنوان روز بزرگداشت نابینایان و روز عصای سفید،نامگذاری شده است.
استفاده از عصا به عنوان وسیله کمکی در رفت و آمد نابینایان از قرنها پیش متداول بوده است، ولی استفاده از عصای سفید به شکل امروزی و به عنوان نمادی برای شناخت نابینایان به بعد از جنگ جهانی اول برمیگردد.
در سال 1921 میلادی یک عکاس اهل شهر بریستول کشور انگلستان با نام جیمز بیگز که در اثر یک سانحه بینایی خود را از دست داد، برای در امان بودن از خطر وسائل نقلیه که در خیابانهای اطراف محل زندگی وی در حال رفت و آمد بودند، ابتکار استفاده از عصا به رنگ سفید را که به راحتی برای همگان قابل دید باشد را بکار برد.
باید به حقوق نابینایان احترام گذاشت آنان حق تحصیل-اشتغال و استفاده از سایر امکانات رفاهی جامعه را دارند یک استاد حق ندارد به نابینائی سر کلاس درس توهین کند هیچ کس حق ندارد نابینائی را تحقیر کند زیرا یک قانون جهانی برای گرامیداشت حقوق نابینایان در سراسر جهان وضع شده است که هرکس چنین قانونی را نادیده بگیرد مجرم شناخته می شود. هلن کلر یک زن نابینای شگفت انگیز بود که خدمات زیادی به جامعه بشریت کرد . رودکی پدر شعر فارسی نابینا بود.چه بسیارند روشندلانی که با چشم دل می بینند ولی از هزاران کوردل بینا بسیار بیناترند.
حکایت نابینا و مرد فضول
روزی روزگاری مردنابینایی در شب تاریک سبویی بر دوش و چراغی در دست داشت و به راهی می رفت. شخصی فضولبه او رسید و خطاب به وی گفت: ای نادان شب و روز پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکی برابر. چرا با خود چراغ حمل می کنی؟
نابینا گفت: این چراغ را برای این برداشته ام تا یک نفر کوردلی چون تو تنه نزند و سبوی مرا نشکند!
علل و عوامل نابینائی چیست؟
الف) وراثت: یکی از عوامل نابینائی، وجود مشکلات ارثی است که شایع ترین دلیل آن ها را ازدواج های فامیلی دانسته اند. بیماری والدین به ویژه مادر، در نابینا شدن نوزاد هنگام تولد تأثیر فراوانی دارد.
ب) بیماری ها: برخی از بیماری های عمومی و بسیاری از بیماری های عفونی، اگر به موقع و به طور صحیح درمان نشود، به نابینائی فرد می انجامد. تنبلی چشم، دیابت، آبله، سرخک، سرخجه، آب مروارید و آب سیاه، از بیماری هائی هستند که می توانند به نابینایی بینجامند. (بسیاری از داروها-عفونت ها و بیماری هائی که مادر -قبل و پس از بارداری به آنها مبتلا می شود باعث بدنیا آمدن نوزادان نابینا می شوند)
ج) حوادث: آسیب هائیناشی از حوادث گوناگون یا سهل انگاری و بی توجهی نیز از علت های از دست دادن بینائی است.
د) پیری: انسان وقتی به پیری قدم می گذارد، خواه ناخواه با کاهش دید رو به روست. هر عضوی در بدن، عمر مشخصی دارد که ضعف و حتی نابینائی به معنای کهولت چشم ها و پایان عمر طبیعی آن هاست. (البته تغذیه در این مورد نقش مهم و اساسی دارد چه خوب است از مصرف ویتامین A و هویج غافل نشویم)
یکی از علل مهم نابینائی تنبلی چشم است .والدین محترم یادتان باشد کودکان معصوم شما فرشتگانی هستند که خداوند به شما امانت داده است مراقب چشمان آنان باشید.تنبلی چشم کودک دلبند خود را جدی بگیرید.
یادمان باشد همیشه پیشگیری بهتر از درمان است.
خط بریل و مخترع آن
لوئی بریل در سال 1809 در فرانسه متولد شد. وی در اوایل کودکی یعنی در سن 3 سالگی بینایی خود را از دست داد. در سال 1818 به همراه دوستان خود موسسه ملی نابینایان جوان پاریس را در این شهر دائر کرد.
در همین زمان بود که بریل بواسطه تواناییهایش در موسیقی و علم مشهور شد و یکی از بهترین نوازندگان ویولون و ارگ در پاریس شد. بریل در سال 1826 شروع به آموزش نابینایان کرد.
امروزه شهرت بریل به خاطر ابداع سیستم خط برجسته وی میباشد که در آن زمان در پیامهای رمزی ارتش بکار گرفته میشد. سیستم بریل یا خط برجسته شامل نقاط برجسته با اشکال منظم روی مقوای نازک میباشد که نابینایان از طریق لمس آن قادر به درک عبارات و خواندن خواهند بود. این روش تا به امروز با موفقیت همراه بوده و در بسیاری از کشورهای جهان استفاده میشود.
داستان مرد نابینا و حاج خانم لخت
روز پیرزنی به حمام رفته بود . تازه لباس هایش رو در آورده بود و می خواست آب بریزد روی سرش که صدای زنگ خانه را شنید. تند و سریع لباسش را پوشید و رفت در را باز کرد که دید حاج آقا(شوهرش) توسط یکی از شاگردانش مقداری میوه فرستاده . میوه ها رو گرفت و دوباره به حمام رفت روز از نو روزی از نو -باز هم زنگ در را زدند. باز لباس پوشید رفت دم در - اینبار پستچی آمده و نامه آورده بود. بار سوم که رفت داخل حمام، باز صدای زنگ در را شنید. از پنجره ی حمام نگاه کرد دید حسین آقای نابینا پشت در است. بنابراین با خیال راحت همون جور لخت و عریان رفت پشت در و در را برای حسن آقا باز کرد.حاج خانوم هم خیالش راحت بوده که حسین آقا نابیناست و نمی تواند او را ببیند، در را باز کرد که بیاید داخل چون از راه دور آمده بود و از آشناهای قدیمی حاج آقا و حاج خانوم بوده. درضمن حاج خانوم دید که حسین آقا با یک جعبه شیرینی آمده-حاج خانم بنده خدا تعارفش می کند و حسین آقای نابینا را به داخل اتاق دعوت می کند و همان طور لخت و عریان روی کاناپه می نشیند و حسین آقا هم روبروی او. حاج خانم گفت:: خب خوش اومدی حسین آقا. صفا آوردی! این طرفا؟ حسین آقا سرخ و سفید شدو جواب داد: والله حاج خانوم عرض کنم خدمتتون که چشمام رو تازه عمل کردم و اینم شیرینی اش که آوردم خدمتتون!!!حالا میتونم همه جا رو ببینم.
طفلکی حاج خانم غش کرد
نتیجه:امروزه علم پیشرفت کرده است و شاید روزی برسد که همه نابینایان در طی عمل جراحی بینا شوند پس همیشه حجاب خود را در حد معمول رعایت کنید تا مانند این حاج خانوم غش نکنید
روز جهانی نابینایان بر همه نابینایان جهان گرامی باد امیدوارم روزی شاهد این باشم که دانش پزشکی همه نوع نابینائی را درمان کند.