به به باد آمد و بوی عنبر آوردناصر ملکمطیعی بازیگر پیشکسوت سینمای ایران پس از 31 سال با بازی در فیلم «نقش نگار» به کارگردانی علیرضا عطشانی به سینما بازگشت.بهرام رادان،آتیلا پسیانی، گوهر خیراندیش، شیوا خسرو مهر، الهه حصاری و رضا ناجی در این فیلم در کنار ناصر ملکمطیعی بازی میکنند.ناصر ملک مطیعی این بازیگرپرابهت نماد غیرت مرد ایرانی در ادوار گذشته است.یادش بخیر مردان دهه 40 و 50 کاملا مشخص بود که مرد بودند نه مثل پسرهای امروزی که ابروهایشان را مانند نخ برمیدارند- آرایش می کنند و بعضی ها هم کم مانده که دامن بپوشند
از بازگشت این ستاره 83 ساله سینما بسیار خوشحالم.ملکمطیعی 83 ساله آخرین بار سال 1361 فیلم «برزخیها» ساخته ایرج قادری را روی پرده سینماها داشت. «چهار راه حوادث»، «مردها و جادهها»، «قیصر»، «طوقی» و «بابا شمل» از فیلمهای اوست.ناصر ملکمطیعی(متولد 1309 هـ.ش تهران) بازیگر سینما و تلویزیون و کارگردان ایرانی است. ناصر ملک مطیعی از بهترین و محبوبترین بازیگران تاریخ سینمای ایران محسوب می شود.
ملکمطیعی از سال 1341 با پوشیدن لباس جاهلها و کلاه مخملیها، که پیش از او عباس مصدق و مجید محسنی به تن کرده بودند،
در نقشهایی ظاهر شد که فردین جز دو بار در فیلمهای: «زنها فرشتهاند» و «ایوب» حاضر به پوشیدن آن لباسها و ایفای آن نقشها نشد. ملک مطیعی در فیلمهای: «کلاه مخملی» «با معرفتها» ، «مردها و جادهها» ، «ابرام در پاریس» ، «سالار مردان» و «مردان روزگار» با کت و شلوار مشکی، پیراهن سفید و کفش چرمی نوک تیز، کلاه مخملی و دستمال ابریشم یزدی و تسبیح شاه مقصود، اگرچه مصداق زندهای از نمونه اجتماعی سنخ «جاهل» نبود، اما مجموعهٔ اجرای نقش، بهویژه حرکات دستها و بالا انداختن ابرو، تکیه کلامها و نقلهایش، عامهٔ بیندگان را مجذوب خود کرد.ملک مطیعی تا قبل از «قیصر» ( ساخته مسعود کیمیائی در سال 1348) و ایفای نقش «داش فرمان» با کلاه مخملی، در نقشهای دیگری همچون مرد روستایی (عروس دهکده)، افسر نیروی دریایی (پاسداران دریا)، شاه عباس کبیر (حسین کرد)، رییس دزدها (هاشم خان)، پزشک (فرار از حقیقت) و مانند اینها نیز ظاهر میشد؛ اما پس از موفقیت فیلم «قیصر» ـ که نقش کوتاهی هم در آن داشت ـ یکسر به ایفای نقشهای کلاه مخملی دعوت شد. «علی بی غم» ، «رقاصهٔ شهر» ، «طوقی» ( ساخته زنده یاد علی حاتمی )، «مرید حق» ، «سه قاب» و «کاکو» (شاپور قریب، ) شماری از این فیلمها است.«مرد»، «غلام ژاندارم»، «نقره داغ»، «ابرمرد»، «قلندر»، «آقامهدی وارد می شود»، «دشمن»، «صلات ظهر» از جمله آثار تحسین بر انگیز وی محسوب می شود. ملک مطیعی اگرچه در فیلمهای بعدیاش کوشید تا از کاراکتر جاهلی فاصله بگیرد، اما تلاش او همواره توام با توفیق نبود. او در فیلم «بت» (به کارگردانی ایرج قادری،) در نقش یک استوار ژاندارمری ظاهر شد.
ناصر ملک مطیعی بازیگر توانائی است او عاشقی است که پس از 31 سال به آغوش معشوقش یعنی سینما بازگشت.برای بازگشت او گوسفند قربانی نمیکنیم چون انسان نباید بی رحم باشد بخاطر خوشحالی خود خون یک حیوان بی گناه را بریزد بلکه با احترام به ایشان به عنوان یک پیشکسوت سینما حضورشان را ارج می نهیم.
داستان احترام به شایستگان
خواجه نصیر الدین طوسی در ابتدای وزارت خویش بود ، که تعدادی ازنزدیکان بدو گفتند ایران مدیری همچون شما نداشته و تاریخ همچون شما کمتربه یاد دارد .
یکی از آنها گفت : نام همشهری شما خواجه نظام الملک طوسی هم به اندازه نام شما بلند نبود . خواجه نصیر سر به زیر افکنده و گفت : خواجه نظام الملک باعث فخر و شکوه ایران بود آموخته های من نتیجه تلاشهای انسانهای والا مقامی همچون اوست. حرف خواجه به جماعت فهماند که او اهل مبالغه وپذیرش حرف بی پایه و اساس نیست.
بنابراین “شایستگان بالندگی و رشد خود را در نابودی چهره دیگران نمی بینند.”
شاید اگر خواجه نصیر الدین طوسی هم به آن سخنان اعتنا می نمود هیچگاه نمی توانست گامهای بلندی در جهت استقلال و رشد میهنمان بردارد.پس احترام به پیشکوستان همیشه واجب است.
داستان شیوانا و مرد قالیباف
مرد جوانی نزد شیوانا آمد و از او در مورد مشکل خویش راه چاره خواست.
مرد گفت: "پدرم یک کارگاه بزرگ قالیبافی دارد که تا این اواخر بهترین قالیها برای بزرگان شهر در آن بافته میشد. حدود شش ماه است که پدرم به خاطر کهولت سن خانهنشین شده و من اداره این کارگاه را در دست گرفتم. اوایل کار مثل همیشه بود ولی بهتدریج کیفیت قالیها بدتر و بدتر شد .تعجبم در این است که کارگران همان کارگران چند ماه پیش هستند و هیچ چیزی هم تغییر نکرده، اما دیگر قالیها به آن زیبایی و مهارت بافته نمیشوند."
شیوانا پاسخ داد: "نگو هیچ چیزی تغییر نکرده است. پدر تو رفته و تو جای او نشستهای. اگر همه چیز مثل گذشته است و فقط تو تنها تغییر هستی پس باید ابتدا روی خودت تمرکز کنی و ببینی مشکلت کجاست؟"
مرد جوان با ناراحتی گفت: "این چه حرفی است میزنید؟ آن کارگران تنبل و تنپرور کار را خراب میکنند شما مرا مقصر میدانید؟ آنها همین که در کارگاه من کار میکنند و حقوق میگیرند باید روزی هزار مرتبه شکرگزار باشنداگر سرمایه و وسایل ما نبود آنها نمیتوانستند حتی یک قالیچه دیواری هم ببافند؟"
شیوانا با تبسم گفت: "پس همه را از کارگاه بیرون بریز و در کارگاه را ببند و به وسایل و لوازم داخل آن بگو خودشان خودبهخود برایت قالی ببافند!"
مرد جوان ناراحت و پریشان از نزد شیوانا رفت و روز بعد دوباره بازگشت. شیوانا تا او را دید گفت: "خبردار شدهام که یکی از کارگران قدیمی کارگاه تو پسر بهترین قالیباف این دیار است و این رازی است که سالها از تو و پدرت مخفی شده بود. چون تو برخورد محترمانه پدرت را با کارگران نداشتی آن پسر که جزو بهترین قالیبافها است قهر کرده و دل به کار نمیدهد و برای همین کارهایت خراب و بیمشتری شدهاند. برو و سعی کن به شکلی دل این کارگر ماهر را به دست آوری!"
مرد جوان با ناراحتی گفت: "آخر من از کجا بدانم که او کدام کارگرم است. من حدود صد کارگر دارم؟"
شیوانا سری تکان داد و گفت: "این مشکل توست؟"
مرد جوان رفت و چون نمیدانست کدام کارگر پسر بهترین قالیباف دیار است با همه کارگرها با احترام و عزت برخورد کرد و بهترین راحتیها را برای آنها فراهم کرد. چند ماه بعد دوباره رونق به کارگاه بازگشت و قالیهای جدید از قبل هم بهتر شد.
مرد جوان با خوشحالی نزد شیوانا آمد و گفت: "همه چیز نه تنها درست شد بلکه از گذشته هم بهتر شد. با وجود این هنوز نفهمیدم کدام یک از کارگران بهترین قالیباف این دیار است تا او را سفارشی عزیز بشمارم و پاداش بیشتری به او بپردازم!"
شیوانا با تبسم گفت: "مهم این است که الان تمام کارگرهای تو بهترین قالیبافان این دیار هستند. تو با برخورد درست و رفتار محترمانه از کارگرهای معمولی بهترین قالیبافها را درست کردی. این همان کاری بود که پدرت عمری انجام داد و به همین خاطر هم مشهور شد و تو چون خلاف آن عمل کردی بدترین قالیبافان این دیار را تحویل دادی. بهترین و بدترین قالیبافهای این دیار همین الان در کارگاه تو مشغول به کار هستند. اینکه کدام یک قالیهای تو را میبافند تو با رفتارت تعیین میکنی!"
شیوا نوشت:با رفتار محترمانه با همه پیرمردان و پیرزنان-امید به زندگی را در آنان افزایش داده و حتی از میان آنان بهترین قالیبافها یعنی گنجینه هائی از تجربه را برای خود به ارمغان آوریم تا در کارهایمان همیشه موفق و پیروز باشیم.