Quantcast
Channel: هزاران گنج
Viewing all articles
Browse latest Browse all 164

مرگ با عزت بهتر از زندگی باخفت است

$
0
0

درگذشت مردان خدا  در هر مکان و زمان وبا هر کیش و آئینی  که خود را برتر از دیگران ندیدند و عمر و زندگی خود را بی هیچ چشم داشتی وقف آزادگی و سر بلندی مردم کردند تا به  دیگران  درس آزادگی بدهند تسلیت باد.مردانی که مرگ باعزت را بر زندگی با خفت و خواری ترجیح دادند.

سخنان دکترشریعتی درباره امام حسین(ع)

در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می‌کنند اما برای حسینی که آزاده زندگی کرد٬می‌گریند. (دکتر علی شریعتی).

حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود.افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.( دکتر علی شریعتی).
اگر در جامعه ای فقط یک حسین و یا چند ابوذر داشته باشیم هم زندگی خواهیم داشت هم آزادی هم فکر و هم علم خواهیم داشت و هم محبت هم قدرت و سرسختی خواهیم داشت و هم دشمن شکنی و هم عشق به خدا... (دکتر علی شریعتی).

آنان که رفتند، کاری حسینی کردند. آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدی‌اند. (دکتر علی شریعتی). 

حسین (ع) یک درس بزرگ‌تر ازشهادتش به ما داده است و آن نیمه‌تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. مراسم حج را به پایان نمی‌برد تا به همه حج‌گزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد که اگر هدف نباشد، اگر حسین (ع) نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است.(دکتر علی شریعتی).

"آنها که تن به هر ذلتى مى ‏دهند تا زنده بمانند، مرده‏ هاى خاموش و پلید تاریخندو ببینید آیا کسانى که سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده ‏اند و مرگ خویش را انتخاب کرده ‏اند - در حالى که صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان بود - توجیه و تأویل نکرده ‏اند و مرده‏ اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها که براى ماندن‏شان تن به ذلت و پستى، رها کردن حسین و تحمل کردن یزید دادند، کدام هنوز زنده ‏اند؟ (دکتر علی شریعتی).

شیوا نوشت:زنده ماندن به چه قیمتی؟به نظر من هنر مردان خدا-نثار جان خود به منظور جلوگیری از زندگی با خفت و خواری بوده است.آریائی بودن-مسلمان نبودن -نژاد پرست بودن هیچکدام باعث نمی شود هنر مردان خدا را نبینیم-من به هویتم به تاریخ 2500 ساله کشورم احترام می گزارم و هرگز حتی یک برگ آن را از هیچ کتاب تاریخی حذف نخواهم کرد.ولی اخلاق درس اول زندگی همه ما انسانهاست این انسانیت است که انسانها را همیشه زنده نگاه می دارد پس اخلاق و انسانیت و آزادگی را از انسانهای بزرگ بیاموزیم.چند روز پیش مطلبی در وبلاگی خواندم که مرا به شدت به فکر فرو برد آن را برایتان می نویسم تا نظر شما را هم بدانم.

دختری که از پستان خود به پدرش در زندان شیر داد.

این نقاشی شگفت انگیز؛نه تنها روم؛که همه ی دنیا را تکان داد!!
پدر؛زندانی بود...طبق حکم؛هیچ غذایی نباید به او داده می شد؛هیچ غذایی!!تنها به دخترش اجازه می دادند که گاه گاهی به ملاقات پدرش برود؛

آنهم هم با کلی تفتیش که مبادا دخترک غذایی را با خودش وارد سلول زندان کند!تعجب

از همان ملاقات اول دخترک بیچاره با دیدن جثه ی بی حال و رو به مرگ پدرش،شروع به شیر دادن پدر از پستان خودش کرد!!!!(توضیح:گویا دختر این پیرمرد مادر شده و دارای فرزند شیرخوار بوده که پستانش شیر داشته است).

در یکی از همین ملاقات ها؛نگهبان ها وارد سلول شدند واز دیدن این صحنه ... بر خود لرزیدند.نگران

خبر این ماجرا خیلی زود به دادسرا رسید و حکم آزادی این پیرمرد،"به خاطر عشق دختر به پدرش

که باعث شد حد و حدود احکام مذهبی را بشکند"؛صادر شد... .متفکر

اثر نقاش اسپانیاییBartolome Esteban Murillo

به علت منشوری بودن از نمایش این تابلوی نقاشی معذوریمنیشخند

شیوا دوباره نوشت: اینکه هر دختری عاشق پدرش است کاملا درست است ولی اینکه انسان به هر قیمتی زنده بماند و اخلاق را زیر پا بگذارد به نظرم اصلا پسندیده نیست.چه بسا انسانهای بزرگی هستند که در زندانها دست به اعتصاب غذا می زنند و با آزادگی جان خود را فدای هدفشان می کنند یا کسانی مانند امام حسین همه چیزشان حتی فرزند شیرخواره شان را به صحنه نبرد می آورند تا با خفت و خواری زندگی نکنند شاید عده ای با خواندن داستان بالا بگویند که نباید زود قضاوت کرد نباید تا زمانی که کفش دیگران را نپوشیدیم از راه رفتن کسی ایراد بگیریم ولی مثال دیگری هم وجود دارد که می گوید:نخوردیم نان گندم ولی دیدیم دست مردم ما ممکن است جای آن دختر و پدر زندانی اش نباشیم ولی دیدیم کسانی را که جانشان را در راه زندگی باعزت نثار کرده اند و گفته اند:مرگ باعزت بهتر از زندگی با خفت و خواری است.

من فکر می کنم آن پیرمرد بهتر بود باعزت از گرسنگی بمیرد ولی با خفت و خواری از پستان دخترش شیر نخورد-مثال دیگری نیز وجود دارد فرض کنیم پدر و دختری در راه سفر-ماشینشان خراب می شود هیچ وسیله ای نیست جاده ای خلوت به دور از سکنه هوا هم سرد و برفی-هر لحظه خطر یخ زدگی وجود دارد.اخلاق حکم می کند این پدر و دختر از شدت سرما بمیرند ولی مرتکب گناه مقاربت و نزدیکی با محارم نشوند  فقط جانواران هستند که از اخلاق به دورند وقتی از شدت سرما با خطر مرگ مواجه می شوند برای نجات جان خود اقدام به مقاربت میکنند تا درجه حرارت بدنشان بالا رود و از شدت سرما نمیرند برای جانوران اخلاق مهم نیست ولی انسانی که خود را اشرف مخلوقات می داند نباید برای زنده ماندن دست به هر کار کثیفی بزند.زندگی ارزش دارد زندگی هدیه ای از سوی خداوند مهربان به بندگانش است باید با عزت زندگی کرد نه خفت و خواری.

با دیدن آن تابلوی نقاشی با خودم اندیشیدم نکند آن خانم -دخترخوانده آن پیرمرد بوده که طبق قانون میتوان با دخترخوانده ازدواج کرد و محرم شدنیشخندخدا رحمت کند درگذشتگانمان را که ندیدند با فرزند خوانده هم میشود ازدواج کرد الهی جودی آبوت بمیری که اینقدر بدآموزی داشتی آخه شوهر قحطی بود که با بابالنگ دراز عروسی کردی تا مردان یاد بگیرند با فرزند خوانده شان ازدواج کنند؟نیشخند


Viewing all articles
Browse latest Browse all 164

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>