سر پیری معرکه گیری!!!!!ازدواج یک پیرمرد 90 ساله با دختری 15 ساله در عربستان در ازای مهریه سنگین، باعث محکومیتها و انتقادهای شدید از سوی گروهها و فعالان در رسانههای اجتماعی و حقوق بشر شده است.این ازدواج است یا کودک آزاری؟؟؟؟؟؟؟!!!
پیرمرد 90 ساله عربستانی پس از فرار عروس 15 ساله به خانه والدینش، اعلام کرد که ازدواجشان کاملا قانونی و درست بوده و برای ازدواج با وی 17 هزار و 500 دلار آمریکا به عنوان مهریه پرداخت کرده است.(خدایا یعنی در خانه چنین پیرمردانی آینه وجود ندارد که تفاوت را احساس کنند؟؟!!قرن 21 و کودک آزاری؟؟؟!!! داماد 90 ساله گویا در 1000سال پیش زندگی میکرد گذشت زمانی که پیرمردان با دختران 7 ساله ازدواج می کردند امروزه زمانه عوض شده است بهتر است با تغییرات کنار بیائیم و آبروی خود را نبریمچون امروز همه مردم عاقل و باسوادند کاش داماد 90 ساله هم دچار زوال عقل نمی شد).
حکایت ازدواج پیرمرد با زن جوان از زبان سعدی شیرازی
از پیرمردی پرسیدند:چرا زن نگیری؟گفت: ازدواج با پیرزنان موجب خوشى نیست.به او گفتند:با زن جوانى ازدواج کن، زیرا ثروت مکنت براى این کار
دارى- در پاسخ گفت:من که پیر هستم، با پیرزنها الفت و تناسب ندارم، تا چه رسد به زن جوان.
زن جوان چگونه تواند با من که پیرم پیوند دوستى برقرار سازد؟
اما پیرمرد دیگری تعریف مى کرد: با دختر جوانى ازدواج کردم، اتاق آراسته و تمیزى برایش فراهم نمودم، در خلوت با او نشستم و دل و دیده به او بستم، شب هاى دراز نخفتم، شوخی ها با او نمودم و لطیفه ها برایش گفتم، تا اینکه با من مانوس گردد و دلتنگ نشود، از جمله به او مى گفتم:بخت بلندت یارت بود که همنشین و همدم پیرى شده اى که پخته، جهان دیده، آرام خوى، گرم و سرد دنیا چشیده و نیک و بد را آزموده است دلسوز، مهربان خوش طبع و شیرین زبان
است.
تا توانم دلت به دست آرم
ور بیازاریم نیازارم
ور چو طوطى، شکر بودخورشت
جان شیرین فداى پرورشت
آری خوشبخت شده اى که همسر من شده اى، نه همسر جوانى خودخواه، سست راى، تندخو، گریزپا، که هر لحظه به دنبال هوسى است و هر شب در جایى بخوابد، و هر روز به سراغ یارى تازه رود.
وفادارى مدار از بلبلان،چشم
که هر دم بر گلى دیگرسرایند
پیرمرد افزود:آنقدر از این گونه گفتار، به همسر جوانم گفتم که گمان بردم دلش با دلم پیوند خورده، و مطیع و مهربان من شده است، ناگاه آهى سوزناک از رنج و اندوه خاطرش بر کشید و گفت: آن همه سخنان تو در ترازوى عقل من، هم وزن یک سخنى نیست که از قابله خود شنیدم که مى گفت: زن جوان را اگر تیرى در پهلو نشیند، به که پیرى.
خلاصه اینکه امکان سازگاری بین پیرمرد و زن جوان نبود بنابراین پیرمرد او را طلاق داد زن جوان خیلی زود با مردجوانى ازدواج کرد، جوانى که تندخو، ترشرو، تهیدست و بداخلاق بود او همواره از این همسر جوانش ستم مى کشید و در رنج و زحمت بود، در عین حال شکر نعمت حق مى کرد و مى گفت: الحمد لله
که از آن عذاب الیم برهیدم و به این نعیم مقیم (ناز و نعمت جاوید) برسیدم.
حکایت هایی از سعدی باب ششم- در ناتوانی و پیری
پی نوشت:حیف - پیرمرد 90 ساله عربستانی فارسی نمی دانست که این حکایات شیرین سعدی را بخواند تا با همسن و سال و هم قد و قواره خود ازدواج کنددر قرن 21 بسر می بریم نه عهد جاهلیتبهتر است اگر می خواهیم در جهان رسوای خاص و عام نشویم با زمانه جلو برویم و همچنین از افکار کپک زده که جهانیان قبولش ندارند دوری کنیم