آهای عمو یادگار نمی ری تو غار؟! بله علم پیشرفت کرده ایران رادیاتور و بخاری های گازی آمده ولی وقتی پول برق و گاز را نداریم بهتر است در غار زندگی کنیمپس عمو یادگار قربان دستت اگر آنجا غار اجاره میدهند فقط کافی ایست یک تماس بگیری
اینگونه به من نگاه نکنید ریاضت اقتصادی تا کی؟پول نفت که سر سفره نیامد آقای نان هم گران شد پول آب و برق و گاز گران شده اما حقوق کارگران و کارمندان و یارانه نقدی همچنان افزایش نیافته است.اینگونه پیش برود باید در غار زندگی کنیم وای چه پیشرفتی چه تمدن عظیمی!عمو یادگار ما را هم ببر به غار.
چندی پیش نان گران شد . تکلیف هزاران کارتن خواب و بی خانمان که سهم آنها از ثروت کشور فقط یک کارتن یا یک چادر یا حلبی است چه می شود؟ چه بر سرشان خواهد آمد وکودکان کار و خیابان, زاعه نشینان - بیکاران و کارگران و خانواده های بی سرپرست و آنهایی که پدران و مادرانشان در زندان هستند.کودکی که گرسنه است و غم نان دارد چگونه سر کلاس به دروغ مشق بنویسد "بابا نان داد"!
اما چرا نان گران شد؟!
می گویند قیمت گندم از سال گذشته در بازارهای جهانی افزایش داشته و دولت ناچار به افزایش قیمت گندم بوده است این درحالی است که نانوایان نیزدر 3سال گذشته به دلیل افزایش هزینه سوخت، آب و برق و همچنین نرخ دستمزد کارگران و مالیات دچار مشکل شده و درخواست افزایش قیمت نان را با دولت مطرح کردهاند که این افزایش قیمت نان همزمان با افزایش قیمت گندم مصرفی برای کارخانههای آرد رقم خورده است.
می گویند با وجود آنکه نانوایان خواهان افزایش قیمت بیشتر از 30درصد بودهاند اما دولت نرخ 30 درصد را تصویب کرده است و ممکن است در آینده با شیب ملایمتری قیمت نان را باز هم افزایش دهد اما در شرایط فعلی تنها همین نرخ 30 درصد به نانوایان ابلاغ شده است و میزان یارانه تعلق گرفته به تولیدکنندگان آرد نیز تغییری نداشته است. با این حساب دولت برخلاف سناریوهای مطرحشده خود، قیمت نان را افزایش داده است بدون آنکه میزان یارانه اختصاصی به بخش آرد و گندم را تغییر دهد یا یارانه افزایش نرخ نان را برای مصرفکننده در نظر بگیرد.
وعده دولت: افزایش قیمت نان به شرط یارانه
نرخ نان که مدتهاست مورد اعتراض نانوایان سراسر کشور قرار گرفته است در مقاطعی موجب کمفروشی و افزایش غیرقانونی قیمتها شده بود. براساس گزارش رسانههای محلی در سراسر کشور، نانوایان در اعتراض به اعمال نکردن افزایش قیمت نان در 3سال گذشته اقدام به کم کردن وزن چانههای نان کرده یا با ترفندهایی نظیر نان سبوسدار یا کنجددار نرخ نان را به صورت غیردستوری افزایش داده بودند. نانوایان با اشاره به افزایش سالانه دستمزد کارگران، افزایش قیمت سوخت و اجارهبها و مالیات نسبت به اعمال نشدن افزایش قیمت نان در 3 سال گذشته معترض بودهاند.
طرح این موضوع در هیأت دولت به تعریف 3 سناریو برای افزایش قیمت نان منجر شد. براساس این سناریوها دولت موافقت کرد که افزایش قیمت نان را با یکی از 3 شرط زیر به اجرا بگذارد: 1. افزایش قیمت نان و اختصاص مابهالتفاوت قیمت نان به صورت یارانه به مصرفکننده 2. افزایش قیمت نان به شرط اختصاص مابهالتفاوت قیمت نان به صورت یارانه به تولیدکنندگان آرد و گندم 3. افزایش نرخ نان به شرط اختصاص همزمان مابهالتفاوت قیمت به صورت یارانه به مصرفکننده و تولیدکنندگان.
پس از طرح این 3 سناریو دولت اقدام به افزایش همزمان نرخ گندم، آرد و نان کرد. بهطوریکه نرخ هر کیلو گندم که تا پیش از این با قیمت هر کیلو 465 تومان در اختیار کارخانههای آرد قرار میگرفت به 665 تومان رسیده است و متعاقب آن نرخ آرد مصرفی برای نانوایان نیز افزایش داشته است. پس در نتیجه افزایش قیمت نان سودی برای نانوایان هم نداشته است.حالا که هم سیخ سوخته و هم کباب -پس تکلیف مردم و نانوایان چه می شود؟با گران شدن نان مشکل نانوایان برطرف نشد بر مشکلات مردم هم افزوده شد.
شیوا نوشت:دیروز شنیدم جمعیت ایران به 80 میلیون نفر رسیده است خب به سلامتی! خدا زیادتر کند ! ولی آیا این 80 میلیون نفر نان نمی خواهند؟!نکند می خواهید به جای نان به این 80 میلیون خربزه بدهید؟اینگونه به من نگاه نکنید ضرب المثلی وجود دارد که می گوید: فکر نان باش که خربزه آب است.
داستان ضرب المثل فکر نان کن که خربزه آب است
در روزگاران قدیم دو دوست بودند که کارشان خشت مالی بود. از صبح تا شب برای دیگران خشت درست می کردند و حقوق ناچیزی می گرفتند. آنها هر روز مقدار زیادی خاک را با آب مخلوط می کردند تا گل درست کنند، بعد به کمک قالبی چوبی، از گل آماده شده خشت می زدند. یک روز ظهر که هر دو خیلی خسته و گرسنه بودند، یکی از آنها گفت: " هرچه کار می کنیم، باز هم به جایی نمی رسیم. حتی آن قدر پول نداریم که غذایی بخریم و بخوریم. پولمان فقط به خریدن نان می رسد. بهتر است تو بروی کمی نان بخری و بیاوری و من هم کمی بیشتر کار کنم تا چند تا خشت بیشتر بزنم. " دوستش با پولی که داشتند، رفت تا نان بخرد. به بازار که رسید، دید یکجا کباب می فروشند و یکجا آش دلش از دیدن غذاهای گوناگون ضعف رفت. اما چه می توانست بکند، پولش بسیار کم بود. به سختی توانست جلوی خودش را بگیرد و به طرف کباب و آش و غذاهای متنوع دیگر نرود. وقتی که به سوی نانوایی می رفت، از جلوی یک میوه فروشی گذشت. میوه فروش چه خربزه هایی داشت ! مدتها بود که خربزه نخورده بود. دیگر حتی قدرت آن را نداشت که قدم از قدم بردارد. با خود گفت: کاش کمی بیشتر پول داشتیم و امروز ناهار، نان و خربزه می خوردیم. حیف که نداریم. تصمیم گرفت از خربزه چشم پوشی کند و به طرف نانوایی برود. اما نتوانست. این بار با خود گفت: اصلا ً چه طور است به جای نان، خربزه بخرم. خربزه هم بد نیست، آدم را سیر می کند. با این فکر، هرچه پول داشت، به میوه فروش داد و خربزه ای خرید و به محل کار، برگشت.
در راه در این فکر بود که آیا دوستش از او تشکر خواهد کرد؟ فکر می کرد کار مهمی کرده که توانسته به جای نان، خربزه بخرد. وقتی به دوستش رسید، او هنوز مشغول کار بود. عرق از سر و صورتش می ریخت و از حالش معلوم بود که خیلی گرسنه است. او درحالی که خربزه را پشت خودش پنهان کرده بود، به دوستش گفت: " اگر گفتی چی خریده ام ؟ "
دوستش گفت: " نان را بیاور بخوریم که خیلی گرسنه ام. مگر با پولی که داشتیم، چیزی جز نان هم می توانستی بخری ؟ زود باش. تا من دستهایم را بشویم، سفره را باز کن ".
مرد وقتی این حرفها را شنید، کمی نگران شدو با خود گفت: " نکند خربزه سیرمان نکند. " دوستش که برگشت، دید که او به جای نان، خربزه ای خریده. جلوی عصبانیت خودش را گرفت و گفت: " پس هوس خربزه کردی ؟ حتما ً انتظار داری با خوردن خربزه بتوانیم تا شب گل لگد کنیم و خشت بزنیم، نه جان من، نان قوت دیگری دارد. خربزه هرچقدر هم شیرین باشد، فقط آب است."
آن روز دو دوست خشتمال به جای نان، خربزه خوردند و تا عصر با قار و قور شکم و گرسنگی به کارشان ادامه دادند. از آن پس، هر وقت بخواهند از اهمیت چیزی و درمقابل، بی اهمیت بودن چیز دیگری حرف بزنند، میگویند: " فکر نان کن که خربزه آب است ".
نتیجه:80 میلیون ایرانی نان می خواهند چون خربزه فقط آب است و شکم کسی را سیر نمی کند پس فکر نان باشیم نه افزایش جمعیت-چون جمعیت همه دندان دارند و نان می خواهند به امید روزی که بر سر همه سفره ها نان ببینیم و آقای نان دیگر طلای 18 عیار نباشد.